باسلام به دوستان و عزیزان که مسيرشان به این سایت خورده بایستی عرض کنم باتحیقات روانشناختی و فیزیکی که از حدود سه دهه گذشته بامطالعه بسیاری با دوستان و پزشکان برتر انجام گردیده و با عقبه تاریخی مسائل مربوط به بیماریها اثبات شده که ریشه تمام بیماری های جسمی انسانها در روح آنهاست!
یعنی در حقیقت هر بیماری جسمی یک دلیل روحی دارد!
به این ترتیب که می توان با بر طرف ساختن دلیل روحی آن، بیمـــــاری جسمی به طور کامل بر طرف خواهد شد.
حتی اگر پا را فراتر بگذاریم و سری به جدیدترین تحقیقات انجام گرفته در زمینه بیماری های جسمی و روحی بگذاریم ، می بینیم که پژوهشگران در حال کار روی درمان بیماری های جسمی از طریق هاله دور بدن انسان ها هستند.
همانطور که می دانید دور بدن هر یک از ما هاله ای وجود دارد که کنترل زندگی ما را بر عهده دارد!
هر گاه بیمار می شویم بخشی از هاله دور بدنمان دچار تغییر می شود، حال اگر بتوان از راهی به آن هاله دسترسی پیدا کرد و آن را به حال اولیه درآورد، بیماری جسمی به طور کامل برطرف خواهد شد!
درباه ی تاثیر روح روی بدن بحث های فراوانی وجود دارد که سر فرصت به آنها خواهم پرداخت و حتی در تلگرام خود به نام( محیی) mohiehosseinmkh@ مطالب بسیاری را برای اعضا باز گو کرده ام و فقط این را عرض کنم که روح نیز خودش از کلام و افکار ما تاثیر میگیردکه بایستی بسیار دقت کنیم که افکار و اندیشه مان به هرز نرود و اجازه ندهیم که كلاممان را نیز به بیراهه و هرز نبرد که مشکلات فراوان در زندگی برایتان پیش خواهد آورد و بدتر از همه اینکه متاسفانه برایتان بیماری به ارمغان خواهد آورد!
امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشید…
ولی اگر خدای ناکرده دچار بیماری شدید
در اینجا هر یک از بیماری ها را با علت روحی شان آورده ام .
که با مطالعه اصل بیماری و علت بوجود آمدن آن و روش درمان آنرا توسط افکار و اندیشه و بدون مصرف هیچ داروی درمان کنید.
بیماری ای که از آن رنج می برید را در لیست زیر پیدا کنید و با علت روحی آن آشنا شوید، یقین داشته باشید با برطرف کردن علت روحی آن ، بیماری جسمی تان درمان خواهد شد!
⛔ تعجب نکنید! امتحان کنید…! ⛔
?معده:
همه ی عقاید و تجربه های تازه ی ما رو هضم می کنه. وقتی معده درد شدین از خودتون بپرسین معده ی شما چه چیز یا چه کسی را نمی پذیرد؟!
چه چیزی دل و روده ی شما را به هم می زند؟!
ناراحتیهای معده نشانه ی آن است که نمی دانیم چگونه تجربه ی تازه ای را هضم کنیم و از آن می ترسیم!
(در آغازی که هواپیما اختراع شد تعداد بسیار زیادی از مردم به هنگام پرواز از کیسه های تهوع استفاده می کردند چون هضم این تجربه ی جدید برای آدمها سخت بود. اما الان تعداد کسانی که از کیسه های تهوع در هواپیما استفاده می کنند خیلی نادره و معمولا خیلی ها نمیدونند برای چی گذاشتن و بعضی ها هم خوششون میاد و اونو باخودشون می برند! چرا؟! چون انسانها توانستند اندیشه ی پرواز را هضم کنند.)
?زخم معده:
علامت بارز ترس مفرط از اینکه برای پدر، مادر، دوست، همسر، رئیس، و خودمان به اندازه ی کافی خوب نیستیم. آنچه هستیم، دل و روده ی ما را به هم می زند و تاب تحملش را نداریم! برای جلب رضایت دیگران پدر خودمان را در می آوریم!
کسانی که خود را تائید می کنند و دوست دارند، هرگز زخم معده نمی گیرند.
?روده ها:
درد روده ها نمایانگر عدم توانایی ما برای رها کردن است، رها کردن چیزهایی که به آن نیاز نداریم.حتی اگر افرادی که یبوست دارند، براستی خسیس نباشند، معمولا “اعتماد ندارند که همیشه به اندازه ی کافی خواهند داشت به روابط کهنه ای می چسبند که برایشان رنج می آفریند. می ترسند لباسهایی را که سالها در گنجه مانده دور بریزند مبادا که روزی به آنها نیاز پیدا کنند.در مشاغلی که خفه شان می کند باقی می مانند یا هرگز برای تفریح خود خرج نمی کنند تا پولی برای روز مبادا کنار بگذارند.به قول دکتر افروز(رئیس سازمان و پژوهشکده روانشناسی کل کشور ):اگر پول برای تفریح خرج نکنید بایستی چند برابر آن برای مداوا ی بیماریتان خرج بکنید!
?پاها:
ما را در زندگی به پیش می رانند!
ناراحتیهای پا معمولا “نشاندهنده ی آن است که از پیشروی در مسیری خاص می ترسیم. رانهای بزرگ و چاق علامت آکنده بودن از نفرتهای دوران کودکیست. وقتی نمی خواهیم کاری را انجام بدهیم، ناراحتیهای جزئی تر پا را می آفرینیم!
واریس نمایانگر ماندن در شغل یا مکانی است که از آن نفرت داریم .رگها توانایی حمل شادمانی را از دست می دهند،و مارا درگیر می کنند!
آیا شما به مسیری می روید که می خواهید؟!………….. ………
? زانوان:
درد زانوان، با انعطاف پذیری ارتباط می یابد!
زانوان نمایانگر خم شدن و زانو زدن و غرور و خودپسندی و سرسختی و لجاجت هستند. معمولا “به هنگام پیش رفتن می ترسیم ک
ه مبادا زانوان ما خم شوند و انعطاف ناپذیر می شویم!
این ترس، مفاصل را سفت و سخت می کند. می خواهیم به پیش برویم اما نمی خواهیم راههای خود را عوض کنیم.
شفای درد زانوان به درازا می کشد چون به خودپسندی ما که ریشه دار و عمیق است بر می گردد!
دفعه ی بعد که زانویتان درد گرفت از خودتان بپرسید کجا خود را محق پنداشته اید و کجا نپذیرفته اید که به چیزی خلاف میلتان تن بدهید؟
سرسختی را دور بیفکنید و بگذارید رها شود.برای رهایی از درد زانو باید انعطاف پذیر باشیم.
?کف پا:
به فهم و شعور ارتباط می یابد!
ادراکی که از خود و از زندگی و گذشته و حال و آینده داریم!
?پوست :
نمایانگر فردیت ماست! ناراحتیهای پوستی معمولا “به این معناست که احساس می کنیم فردیت ما به طریقی مورد تهدید قرار گرفته است!
احساس می کنیم که دیگران بر ما اقتدار و سلطه دارند!
پوست نازک هستیم، توی جلد ما می روند، احساس می کنیم پوست ما را درسته می کنند، و ….. . اعصاب ما درست زیر پوستمان قرار دارد یکی از سریع ترین راههای شفای ناراحتیهای پوستی این است که هر روز بارها در ذهن خود بگوئید:
☀مــن خــــود را تـائیــــــد می کنم☀
و با این کلام، اقتدار خود را دوباره به دست بگیرید.
?بی اشتهایی و اشتهای مفرط:
نشانه ی نفی زندگی خود و صورت شدید انزجار از خویشتن است!
خوراک اصلی ترین و اساسی ترین سطح تغذیه است. چرا به خود خوراک نمی رسانید؟!
چرا می خواهید خود را مجازات کنید؟
چه چیز هولناکی در زندگیتان می گذرد، که می خواهید یکسر خود را از آن خلاص کنید؟!
نفرت از خود باعث بی اشتهایی یا اشتهای مفرط می شود. هر 2 گونه هایی از مجازات خود هستند به این خاطر که فکر می کنیم دوست داشتنی نیستیم و اگر به گونه ی دیگری بودیم دوستمان داشتند.
?آرتـــــــــروز ( ورم مفــاصــــل):
مرضی ناشی از الگوی انتقاد بی وقفه است. نخست انتقاد از خود و بعد انتقاد از دیگران!
کسانی که آرتروز دارند، قربانی “کمال گرایی” هستند! نیاز به اینکه در همه وقت و هر شرایطی کامل باشند!
آیا شما کسی را در این سیاره می شناسید که ” کـامـــل ” باشد؟!
چرا معیارهایی برای خود تعیین می کنیم که به ما می گوید برای اینکه پذیرفتنی شویم باید ” ابرمرد” یا “ابرزن” باشیم؟!
متاسفانه این بیان افراطی ناشی از این حس درونی است که “آنقدر که باید خـــوب نیستم.”
?آســــــــم:
محبت محبوس در دل می باشد!
آسم ناشی از این احساس است که حق ندارید برای خود نفس بکشید! کودکان مبتلا به تنگی نفس معمولاً [[ وجدانی- شدیداً – بیدار ]] دارند و از هر چه در محیط زندگیشان نادرست به نظر می رسد احساس گناه می کنند!
نخست” احساس بی ارزشی ” و سپس احساس گناه و آنگاه نیاز به مجازات خود!……………
آنگاه بدنبال مجازات خود میروندو……
? جوش، کورک، دمل، سوختگی، بریدگی و هرگونه تب، زخم، جراحت، التهاب و تورم:
جملگی نشانه ی خشم هستند! هر اندازه در سرکوبی خشم بکوشیم، راه نشان دادن خود را پیدا می کند!
جوش و خروشی که می آفریند باید بارها رها شود و بیرون بریزد. می ترسیم خشم ما دنیایمان را خراب کند، حال آنکه کافیست با گفتن اینکه ” مـــن از این مســـئله خشمـــگینم ” خشــم خود را آزاد کنیم! البته همیشه نمی توانیم این را به بالا دست و رئیسمان بگوئیم! اما می توانیم به رختـــــخواب خود مشت و لگد بزنیم یا در اتومبیل خودشیشه ها را بسته و جیغ بکشیم [ کاری که من و خانواده ام هر از چندگاهی انجامش میدهیم ] یا از روش مشت زنی به متکی ويا تبر به جان درختان خشکیده و……… استفاده کنیم!و خودمان را تخلیه و حتی انرژی مثبت به سمت خود جذب میکنیم!
اینها راههای بی آزار جسمانی برای رها کردن خشم هستند.
اشخاص معنوی اغلب معتقدند که نباید خشمگین شد!!!
خیلی از دوستان فکر می کنند این تمرینات ذهنی برای اینه که ما هرگز خشمگین نشیم. البته همه ی ما در حال کوشش برای زمانی هستیم که دیگران را برای احساسهای خود سرزنش نکنیم. اما تا موقعی که به این حس نرسیدیم، سالمتره که احساس اون لحظه ی خشم رو تصدیق کنیم و بعد از راههایی که گفته شد، اونها رو خــــالی کنیم.
?سرطان:
ناشی از نفرت دراز مدت است که آنقدر آن را در خود نگه می داریم تا سرانجام تن را بخورد! گاه رویدادی در کودکی، حس اعتماد را از بین می برد! این تجربه هرگز فراموش نمی شود و شخص با حس دلسوزی به حال خود زندگی می کند و ایجاد روابط دراز مدت پرمعنا را دشوار می یابد. به علت نظام اعتقادی خویش، زندگی به نظرش رشته ای از نومیـــدیها می آید!
احساس درماندگی و بیچارگی و فقدان در اندیشه اش نفوذ می کند و سرزنش دیگران برای مشکلاتش، آسانتر می شود!
مبتلایان به سرطان از خود بسیار انتقاد می کنند!
آموختن دوست داشتن خویش و پذیرفتن خود ، کلید شفای سرطانها می باشد!
(بسیاری با همین روش به طرزی معجزه آسا درمان شده اند و هزاران بیمار سرطانی و ایدزی در موسساتی که در سراسر دنیا وجود دارند، از این روش شفا یافته و می یابند.)
? اضافه وزن:
نمــایانگـــر نیاز به حمــــایت است!
می خواهیم خود را در برابر آزارها و تحقیرها و انتقاد و واستفاده و جنسیت و مسایل جنسی و ترس از زندگی به صورت عام و خاص و هر چیز دیگر که خود بر می گزینیم، حمایت کنیم!
پیکار با چربی اضافه بدون از بین بردن ریشه ی اصلــــی، بی فایده و برگشت پذیره! دوست داشتن و تائید خود، اعتماد به فرایند زندگی و احساس ایمنی، بهترین رژیمهای غذایی هستند!
از اندیشه های منفی بپرهیزید تا اضافه وزن خود به خود از بین بره! شک نکنید، فقط امتحان کنید!
خیلی از بچه ها مشکلشون هر چی که باشه، پدر و مادرشون توی دهنشون غذا می چپونن! اینها وقتی بزرگ می شن، به محض روبرو شدن با مشکل، اولین چراغی که تو زندگی به روشون روشن میشه چراغ یخچالِ و باخودشون می گن : نمی دونم چی می خوام! و بعد …!
?حـمــــــلــه:
نشانه ی تراکم لخته های خون در جریان مغزمیباشد ، که نمی گذارد خون به مغز برسد. مغز کامپیوتر بدن است و خون، شادی!
رگها، راههای عبور شادی هستند. اندیشه ی من
فی مغز رو می بنده و برای جریان گشوده و آزادانه ی محبت جایی نمی گذاره!
گاه زندگی رو به راهی می کشونیم که به خیر و صلاح ما نیست. گاه حمله و ضربه می آفرینیم تا خود را وادار کنیم که به مسیری متفاوت بریم.بلکه از این راه شیوه ی زندگی خویش را از نو باز سازی کنیم……….!
.
?خشـــــکی بـــدن:
نشانه ی خشکی ذهنه! ترس ما رو وامی داره که به راههای کهنه بچسبیم و نرمش و انعطاف پذیری خودمون رو از دست بدیم. اگه معتقد باشیم که برای انجام هر کاری فقط یک راه هست، اغلب پی می بریم که سفت و سخت شده ایم.
⚪ یکی از بهترین درمانگران می گوید که در ” پژوهشی احمقانه! ” پی برده است که برای شستن ظرف، بسته به اینکه چه کسی و با چه چیزی ظرف بشورد، بیش از 250 روش مختلف وجود دارد!
اگر گره ی کار ما در این باشد که تنها “یک راه” یا “یک دیدگاه” هست، بیشتر درهای زندگی را به روی خود بسته ایم!
پس فراموش نکنیم انعطاف پذیر باشیم چون همواره می تونیم راههای جدید بیابیم.
توجه کنید عدم نرمش مربوط به کدام ناحیه ی تن شماست و اون رو طبق این لیست الگوهای ذهنی، بررسی کنید تا بفهمید که در کجای ذهن خود سخت و خشک شده ایدتا آنرا مداوا کنید…
? تــــورم بــــــــــدن:
نشانه ی مسدود بودن و ایستایی اندیشه ی عاطفی است. ما اوضاعی را می آفرینیم که آزارمان می دهد و آنگاه به این خاطره ها می چسبیم. تورم اغلب نمایانگر اشکهای فرونریخته و احساس گیر کردن و در تله افتادن، یا سرزنش دیگران برای محدودیتهای خودمان است!
گذشته را رها کنید و بگذارید ذهنتون پاک بشه. از اندیشیدن به اونچه که نمی خواهید، باز بایستید. از ذهن خود برای آفرینش آنچه می خواهید استفاده کنید آن وقت تورم های بدن از بین می روند.
?تــومــــــورهــا:
رشدهای کاذب هستند. صدف برای حمایت از خود، یک دانه ی کوچک را بر می دارد و پوسته ای ضخیم دورش می کشد، که ما آن را مروارید می نامیم. ما هم این کار را، اما در جهت منفی، انجام می دهیم!
ما هم آزاری کهنه را بر می داریم و می پرورانیم و از اون محافظت می کنیم تا از بین نره و تا ابد باقی بمونه و در نهایت یک تــومــــور می سازیم!
میتوان تومورهایی را که گاهی بانوان با اون روبرو می شوند، عارضه ی “او بـه مـــن بـــد کــــرد” نامید!
متاسفانه زنهایی که آزاری عاطفی می بینند و احساس می کنند به زنانگیشون لطمه وارد شده، دچار کیست می شوند.
لطفاً با محبت به پیامهای تنت گوش کن!
هر گونه به اصطلاح ” بیمــــــاری ” را خود ما در تنمون می آفرینیم اونهم توسط یک سری اندیشه ها (که می تونه ناشی از همون صفاتی باشه که در نیمه ی تاریکمون پنهان کردیم.)
خوب!پس ما از روی بیماریهای بدنمون، می تونیم به اندیشه های پنهانی درونمون پی ببریم! (و قاعدتا “از روی این اندیشه ها به صفات نیمه ی تاریکمون)
کلمه ی بیماری از دو قسمت تشکیل شده: ” بیم ” و ” آری ” به این معنی که بیم یعنی شک و آری یعنی یقین که متأسفانه ما آنرا نیز به شک می اندازیم!
واین را بدانید که 95 درصد بیماریهای ما از شک و تردید و ترس میباشند و هر بیمی در انسان تولید بیماری میکنه!
و هر بیم نتیجه ی وجود اندیشه هایی غیر یقینی در درون ماست!
و ریشه ای ترین و بزرگترین بیم در انسان اینه: ” ترس از این که آنقدر که لازمه، خوب نباشم ! ” به همین دلیله که بهترین راه درمان هر بیماری یقین به برگشت سلامتی وانجام دستوراتی که در انتهادر قسمت [[شفا بدون دارو و دوا ]]آوردهام و خویشتن دوستی بدون آنکه دچار خودپسندی و غرور بشوید می باشد.
در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است ای انسان دَردِ تو از توست و درمانش نیز از توست!
به نظرتان چرا نام این سایت را محیی گذاشته ایم؟!
محیی یکی از صفات خداوند است و یعنی زنده کننده!
پس درمان بیماری ات راشروع کن که محیی زنده ات خواهد کرد اما طبق تمام عرایضم خداوند به تو کاری ندارد اگر تو خودت نخواهی!
لذا با اصلاح اندیشه ات شروع کن و شفای خودت را بدست بیاور و اگرنمی دانی از کجا شروع کنی یا نمی توانی من آنرا برایت در انتها محیا کرده ام!
[[شفا بدون دارو و دوا]]
? چشـــــــــم هــا:
نمایانگر گنجایش دیدن هستند! درد و تاری در چشمها یعنی نمی خواهیم چیزی را درباره ی خود یا زندگی یا گذشته و حال و آینده ، ببینیم!
کودکان خردسالی که بی دلیل یکدفعه دچار ضعف چشم می شوند، به این دلیله که در خانه شان چیزهایی می گذره که نمی خواهند ببینند و چون نمی تونند این وضع رو عوض کنند بینایی خودشون رو ضعیف می کنند تا مجبور نباشنداون شرایط رو روشن ببینند!
روی سخنم با دوستانی که عینک زدند: آیا شما می ترسید گذشته یا آینده رو ببینید؟ یا…………………
دوستان بسیاری که مشتاق بودن گذشته شون رو پاک کنند، وقتی به اون چیزهایی که یکی دو سال قبل از عینک زدن (که مایل به دیدنش نبودند) نگاه کردند و با تمرینات اون رو از تجربه ی خودشون زدودند، شفایی حیرت انگیز پیدا کردند.
?ســـردردهــا:
ناشی از اعتبار ندادن به خود است! وقتی سردرد شدین از خودتون بپرسین که کجا و چگونه، خودتون مسبب اشتباه شدین؟!
خودتون رو ببخشید و رها کنید تا سردرد
به نیستی ازلیش برگرده!
میگرن ناشی از خشم شدید سرکوفت شده است و معمولاً کسانی که می خواهند کامل و بی نقص باشندو خود را در فشار شدیدی قرار می دهند دچار اون می شوند!
? مشــــکلات ســـــــیــنــوس:
اگر در سمت راست صورت و نزدیک بینی باشه، نشانه ی اینه که احساس میکنین یکی از نزدیکان داره شما رو از پا می اندازه!
یعنی اقتدار خودتون رو فراموش کردین و دیگران رو مسئول ناکامیتون می دونین!
.
? گـــــــــــردن و گــــلــــــــــو:
بسیار مــهم هستند، چون کار حائز اهمیتی را اداره می کنند. گردن انعطاف پذیری تفکر ما، قابلیت دیدن روی دیگر مسئله، و دیدن نقطه نظر اشخاص دیگر را نشان می دهد. هر گونه مشکل در ناحیه ی گردن، معمولاً نشانه ی اینه که درباره ی نقطه نظرهای خود یا درباره ی وضعیتی، سرسختی و یکدندگی به خرج می دهیم!
? گـــلـــــــــــــو:
نمایانگر قابلیت ما برای این است که بتوانیم ” حــرف خود را بــزنیم” یا ” آنچه می خواهیم، بخواهیم” یا بگوییم “.
من این هستم” و از این قبیل.هر گاه در ناحیه ی گلو ناراحتی داشته باشیم یعنی احساس می کنیم توان آن را نداریم که حق خودمون رو بگیریم!
گـلـــــودرد نشانــه ی خشـــــــم است. اگر با سرماخوردگی همراه باشه، آنگاه آشــفـتـــگــی ذهــــــنـی هم وجود داشته.
لارنــــــــــژیـت یعنی آنقدر خشـــــمـگـین هستیم که نمی توانیم حرف بزنیم!
گـلـــــــو نشانه ی جریان خلاقیت در بدن است.وقتی خلاقیت ما سرکوب بشود یا ناکام بماند، اغلب ناراحتی گلو پیدا می کنیم. اشخاصی که سراسر عمر برای دیگــــــــــران زندگی می کنند، و همواره به جـــلب رضایت همـــــسر، خــــانواده، رئیــــس و … مشـــغـولــــند، خلاقیت ناکام مونده ی اونها و این حس که هرگز نمی تونن به کاری که می خواهند بپردازند، باعث ناراحتیهای ورم لــــوزتین و تیــــــــروئـــــــید در اونها می شــــــه.
“چـــــــــاکــرای پنـــــــــجم” که در گلوگاه است، جایگاهیست که دگرگونیها در اون صورت می گیره.هر گاه در برابر دگرگونی مقاومت می کنیم، یا هر وقت می کوشیم که عـــــــــوض بشیم، اغلب در گـلـوگـــاه خود فعالیت زیادی داریم!
هر وقت ســــــــــــرفه می کنین فـکر کنید در برابر چه چـــــــیزی دارین واکنش نشون می دین؟ آیا مــــــقاومت و سرســـــــختی در برابر چه چیزی است یا شاید هم فراینـــــد دگــــــرگـــونیـــست که به پیش می رود؟ دقـــت کــــنید در اون لحظه به چی فـــــــــکر می کردید؟ هر وقت یکدفعه ســـــــرفه می کنید، گـلـــوتـــون رو لـمـــــس کنید و بگــــید “مــــــن مشـــــتاقم که عـــــوض بشوم-مــــــــن مشـــــتاقم که عــــوض بشوم!
?دسـتــــــــــــــــــــــهـــا:
نمایانگر توانایی و گنجایش در آغوش کشیدن تجربه ی زندگی است! بازوان با گنجایش و ســـاعـدهــا با توانایی ما ارتباط می یابند. هیجـــانهــا و عواطف کهـــنه را در مفاصل خود جمع می کنیم. آرنـــــج ها نشـــانه ی انعطاف پذیری ما در تغییر جهت هستند.
آیا شمـــــا در عوض کردن مســـــیرهای زندگی خود انعطاف پذیر هستید یا اینکه هیجانات کهنه شما رو در نقطه ای معین ثابت نگه داشته؟!
برآمدگیهای گره مانند در دستها ناشی از تفکر مفرط است. آرتروز در دستها از انتقاد به وجود می آید.دستهای مشت کرده نشانه ی ترس است، ترس از دست دادن، ترس از کمبود، ترس از اینکه اگر دستها باز باشند، داروندار از دست برود!
? انـگشـــــــتان دســـــــت:
هریک از انگـــــــشتان معـــنایی دارند! ناراحتی هر انگشت نشان می دهد که در کدام زمینه باید بیاسایید یا رهــــا کنید!
ناراحتی انگشت اشــــــاره نشانه ی خشم و ترس است و “من” شما اخیراً از وضعیتی آزار دیده است!
انگشت شـــــــــصـت نشانه ی مسائل ذهنی و نگرانیست!
انگشت اشــــــــــاره نمایانگر” من “و ترس است!
انگشت وســــــــــــط نشانه ی جنسیت و خشم است. (هر گاه خشمگین هستید انگشت وسط خودتون رو بفشارید خشمــــــتون رو کــــــم می کنه! اگر از دست یک مرد خشمــــــــگینید انگشت وســــط دســـت راســـــــــت و اگر از دســت یه زن خشـــــــــــمگین هستید، انگشت وســـــــط دســــت چـــپتون رو در دســــت نـگــــه دارید و کمـــی بفشارید!)
انگشت انگشــــــــتر نمایانگر اتحـــاد و همچنین نمایانگر انــــــدوه است!
انگشت کــــــــوچــک با خــــانواده و همین طــور تــــظـاهـــــــــر ارتباط پیدا می کنه!
?پـشـــــــــــــــت:
نــــــــظام پشتیبانی ما را نشان می دهــــــد. ناراحتیهای مربوط به پشت معمولاً نمـــــایانگــــر آن است که احساس می کنیم مورد پشتیـــبانی نیستیم اغلب می اندیشیم تـــنها پشتیبان ما، شغــــــــل یا خــــــانواده یا همــــــــــسر مـاسـت در حالی که فراموش کرده ایم خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا، کائنات و خود زنـــــدگـی، ما را کاملا “پشتیبانی می کــــنند!
ناراحتی در بخش فـــــوقانی پشت، نمایانگر احساس عـــــــدم پشتــــــیبانی عـاطــــــفی است، ناشی از اعتقاداتی از این دست که همـــــسر یا دوســـــــت یا رئیـــــــــس دوســــتم نـــــداره و از من پشتـــــیبانی نمی کــــنه!
ناراحتی در وســــــط پــــشت مربوط به احساس گــــــــــناه و همه ی چیزهایی است که پشت س
ـــــر است. آیا از دیدن آنچه که پشت سر است، می ترسید؟!
آیا چیزی را در گذشته پنهان کرده اید؟!
آیا فکر می کنید از پشــت خنجر خورده اید؟!
کسانی که نگرانی مالی دارند (چه بی پــــــــول باشند چه پولــــــــدار اما همراه با نگرانی مالی) معمولا “در ناحیه ی تحـــــــتانی پــــــشت احســـــاس درد دارند!
?ریــــــــــــــــــــــه هـــا:
نمایانگر گنجایش ما برای گرفتن و بیرون دادن زندگی است. ناراحتی ریه ها معمولاً به این معناست که می ترسیم زندگی را فرو بدهیم، یا شاید احساس می کنیم که حق کـامــــل زیســـــــتن را نـــداریم!
بیماری بزرگ شدن ریه ها و همین طور سیگار کشیدن، راههایی برای نفی زندگی است! آنها در اعماق وجود، خـــــــود را مستــــحق زیـــستن نــــمی دانند! سرزنش خـــــود، علت اصلی سیگار کشیدن است!
?سیــــــــــــــــنه هــا:
نمایانگر اصل مــــــــــادر شدن است! ناراحتی در سینه یعنی برای شخصی یا جایی یا چیزی یا تجربه ای ” زیـــادی مـــــــــــادری”ُ می کنیم!
اگر ناراحتی سینه سرطان باشد، علامت نفرت و انزجاری ژرف است از خـــــــود، یا دیگری یا خصــــوصا “شرایط مــــــــوجود!
?قــلـــــــــــــب:
نمایانگر محـــــــــبت است و خــــــــون نمایانگر شـــــــــادی! قــلـب ما با محــــبت، شــــادی را به ســــراســـر تن ما تلــــــمبه می زند!
هـــــــر گاه خـــــود را از شــــادی و محبت محـــــروم کنیم، قلـــــب مــا چـــــروک و ســـــرد می شود! در نتیجه جریان خون کند و آهسته می شود و ما را به سوی کم خــــــونی و آنـــــژین و حمــله ی قـــــلبی می کشاند.
ما کلمه ی حمله ی قلبی را به کار می بریم در حالی که قلب به ما حـــــــمـله نمی کند! ما در مصیبت و فاجــعه ای که خــود می آفرینیم، فــــرو می رویــم و فراموش می کنیم شــــادیهای کــــوچک پیرامون خود را دریابیم!
سالیان سال چنان قــــــلب خود را می فشاریم و شادی آن را خـــــالـی می کنیم که ســــرانجام از کــار می ایستد! آنهایی که حـمـلـــــــه ی قــــــلبی دارند هرگز آدمهای شـــــــادی نیستند و اگر فرصت شاد بودن را به خودشان ندهند دوباره دچـار حمله ی قلبی می شوند!
خـــوش قـــلب، خــــوشـــدل، دلـــــسرد، ســـــیاهـــدل، دلـگـــــرم، دلــــــباز، و …. قــــــلـب شمـــــــا چه طور قــلبی است؟!
?تــصــــــــادفــات:
فـقــط تصــــادف نیــــــستند! مانند هر چیز دیگــــر زندگـــــی، ما آنها را می آفـــــرینیم! لــزومـا ” نمــی گـْوئیم: [ من می خواهم تصـــادف کنم! ] نه! اما صاحب آن الگوهای ذهنی هستیم که می تواند تصادف را به سوی خود فــــرا بخواند.
بعضی از مردم همیشه در معرض تصادف هستند و بعضی ها در هیچ حادثه ای یک خراش هم بــــر نمی دارند!(خود من دختری عمویی داشتم که از بالای پشت بام خانه ای با سر پرت شد پائین و فقط یه جراحت مختصر برداشت!
باور نکردنیه، نه؟)
به هر حال، هر گونه تصادف نمایانگر خشم است! نشانه ی انبوهی از ناکامیها به علت این که فکر می کنید این آزادی را ندارید که حرفتان را بزنید!
ضمناً نمایانگر عصیان بر ضد قدرت است. آنقدر خشمگین می شویم که دلمان می خواهد مردم را بزنیم! اما در عوض، خودمان ضربه می خوریم! به هنگام خشم از خود، احساس گناه می کنیم و چون نیاز به مجازات پیش می آید، تصادف بهترین راه برای ارضای این نیاز است!
گاهی احساس می کنیم که تصادف تقصیر ما نیست و ما قربانی درمانده ی بازی سرنوشت هستیم. تصادف این امکان رو به ما میده که برای جلب همدردی و توجه، به دیگران رو کنیم! بعد آن هم، مدتی حسابی در بستر می آسائیم و درد می کشیم! بسته به این که درد در کدام ناحیه از بدن شما باشد، می توانید دریابیمد که در کدام زمینه از زندگی احساس گناه می کنید! وحتي درهر ناحیه که مشکل پیدا کردید میتوانید با اندیشه درست آنرا مداوا کنید و حتی اگر در نواحی ستون فقرات نیز باشد درمانی دارد که میتوانید آنرا در همین سایت بیابید!
میزان صدمه ی جسم، نمایانگر شدت نیاز به مجازات و محکومیت است!
و ختم این کلام هدیه ای برای شما كه وقت صرف کردید تا به اینجای عرایضم رسیدید اینکه همیشه در حال بخشش خود و دیگران باشید و اجازه ندهید خطایی که مرتکب شده اید یا دیگران برایتان ایجاد مشکل کرده اند بر وجود شما بنشینند و از ذخیره انرژی مثبت شما تغذیه کنند و شما رافلج کرده و بیمارتان کنند!
آنها را ببخشید و رها و خلاص شوید وبسفارش حضرت رسول (ص)هروز صبح که از خواب برخاستید روبه قبله به خداوند عرض کنید :بارالهی هر کس به گردنش حقی دارم بخشیدم و تو کمک کن هرکس به گردنم حقی دارد ببخشد……..
((حسین مهدیخانلو))
[table id=1 /]