مادرادامه این مقاله آنرابرایتان به زبان ساده شرح خواهیم داد((دکترمحیی))
1) پیشرفت کل تیم
پیش از این که رهبر شوید، موفقیت، پیشرفت خودتان معنا میشود؛ اما وقتی که رهبر شدید، موفقیت به معنای پیشرفت کل تیم میباشد.
2) رهبر آفریننده شرایط و محیط است، نه آفریدهی آنها!
3) یک مربی دلسوز باشید!
یک رهبر در عین آزاد گذاشتن افراد در انجام امور، فرض نمیکند که پیروانش میدانند که چه کاری را چگونه باید انجام دهند. وی مثل یک مربی خوب بازیکنان خود را از کنار زمین صدا میزند و گاهی اوقات که بازیکنان تکنیکی را به خوبی فرا نمیگیرند، وسوسه میشود که خود وارد زمین شده و بازی کند.
4) به نظرات و انتقادهای پیروان خود توجه کنید!
در مدیریت سازمان، روی شیوهای خاص اصرار نکنید و همواره پذیرای نظرات و راهنماییهای دیگران باشید. شاید کسی بتواند با ارائهی راهکاری جدید، از مسیری کوتاهتر و بهتر سازمان را به هدف برساند.
5) رهبر فقط یک هدایتگر و پیشرو نیست!
رهبر آفرینندهی فضاییست که در آن، همکاری اعضای گروه با یکدیگر مبتنی بر همدلی و همدردیست.
6) مدیریت یعنی پایبندی به قوانین!
سخن گفتن از مدیریت بدین معنا نیست که انسان چگونه بتواند یک اداره و یا سازمان مشخص را اداره نماید؛ بلکه مراد از مدیریت این است که ما چه قوانینی را برای مدیریت داشته باشیم و چگونه بتوانیم در هر شرایط و زمان خود را به آن قوانین پایبند بدانیم.
7) رهبر باید در عین نزدیک بودن به افراد، از آنها دورتر و جلوتر باشد!
8) سرمایه و انرژی نیروی انسانی را هدر ندهید!
سرمایههای مالی، وقت و انرژی نیروی انسانی را با آموزشهای غیر ضروری به هدر ندهید. برای هر کسی آموزشی را تدارک ببینید تا بتواند از آن در بهبود بخشیدن کارهایش استفاده کند. در غیر این صورت وقتی فرصتی برای استفاده از این آموختهها وجود نداشته باشد، خیلی زود به ورطه فراموشی سپرده میشود و هرگز تبدیل به یک مهارت نمیشود.
9) قدردانی از کارمندان ساعی
به کارمندان ساعی و متعهد بگویید که چقدر برای سازمان مفید هستند و شما به آنها علاقه و اعتماد دارید.
10) از دخالت در امور کارمندانتان بپرهیزید!
یک رهبر به پیروان خود نمیگوید که کارها را چگونه انجام دهند. بلکه بیشتر در خصوص نتایج و دستاوردها صحبت میکند و کارکنان را در خصوص جزئیات کار و انجام آن به روش مناسب، آزاد میگذارد.
11) رهبری مقامیست که رویا را به واقعیت تبدیل میکند..!
12) عملکرد افراد را کنترل کنیدعملکرد افراد را در زمان اضافه کاری کنترل کنید تا بدین وسیله از سوئ استفاده افراد ناشایست که به عنوان اضافه کاری در سازمان به انجام کارهای شخصی یا اتلاف وقت می پردازند، جلوگیری شود.
13) پیام رسانی قابل درک
یک رهبر باید قادر به برقراری ارتباط با سبک و شیوه خاص سازمان یا گروه بوده و پیام و منظور او متناسب با فهم و درک شنوندگان و حضار باشد.
14) افراد نالایق را اخراج کنید!
اخراج کردن از نقشهای کلیدی یک رهبر است. رهبری که فرد بیلیاقتی را نگه میدارد و اجازه میدهد به تیمش لطمه بزند در واقع خودش بیلیاقت است.
15) یادگیری روش محاسبات مالی
روش محاسبات مالی را تا حدی یاد بگیرید که قادر به تجزیه و تحلیلهای گزارشات مالی سازمان باشید.
16) هرگز امید ارتقا را از زیردستان نگیرید!
17) انتظار دوطرفه
رهبر بودن یعنی همان کسی باشید که انتظار دارید دیگران در تیم شما به همان شکل باشند..!
18) یک رهبر همیشه به یادگیری و تجربه احتیاج دارد!
توجه داشته باشید دانش و تجربه، هیچ کدام به تنهایی راهگشا نیستند. مثل اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی از آنها هوای تنفس ما تامین میشود، میتوان با آمیختن دانش و تجربه، راهکارهای حیاتی و استثنایی خلق کرد.
19) ارتباطات غیررسمی را تحکیم کنید!
داشتن ارتباطات قوی و غیر بوروکراتیک در سازمان موجب افزایش محبوبیت و نفوذ رهبر در سازمان میشود؛ از منشی خود بخواهید روز تولد کارمندان، کارت تبریکی را که توسط شما امضا شده است، برایشان ارسال کند.
20) با تمام سطوح سازمان در ارتباط باشید!
در یک روز مشخص از ماه، چند ساعت را به بازدید از سطوح مختلف سازمان و گفت و گوی رودررو با کارمندان اختصاص دهید. این کار علاوه بر مطلع شدن از ریز امور و جو حاکم بر سازمان، موجب گسترش و تقویت شبکهی ارتباطی شما و کارمندانتان میشود.
21) تجزیه و تحلیل علت شکستهای سازمانی
علت شکستهای سازمانی را تجزیه و تحلیل کنید تا ضمن تشخیص مسیر نادرست، از تکرار آن جلوگیری کنید!
22) الگوی پیروانتان باشید!
طوری رفتار کنید که دیگران شما را به عنوان الگو انتخاب کنند و آیندهی کاری دلخواه را در قالب شخصیت شما مجسم کنند. این کار علاوه بر داشتن شخصیتی ایدهآل، مستلزم داشتن ارتباطات قوی در کل سازمان میباشد.
23) دوراندیش باشید!
برای حل مشکلات احتمالی دوراندیش باشید. مطمئن باشید با درنظرداشتن چند راهکار تخصصی، هرگز در موارد اضطراری غافلگیر نخواهید شد!
24) مراتب کاری را به کارمندان گوشزد کنید
همزمان با داشتن روابط غیر رسمی دوستانه در سازمان، روابط رسمی و بوروکراتیک را حفظ کنید و رعایت سلسله مراتب کاری را به مسئولین و سرپرستان گوشزد کنید.
25) از خبرهای بد و انتقادات، با آغوش باز استقبال کنید!
انتقادات را بپذیرید تا بدانید که دقیقا در کجا نیازمند بهینهسازی و پیشرفت هستید. هرچند هیچ کس چندان دوست ندارد که دیگران به انتقاد از نحوهی تفکر و عمل وی بپردازند، اما در فقدان این موضوع، پیشرفت بسیار کندتر خواهد بود.
انتقادات معمولا فرد را با زاویههای جدید از موضوع مواجه میسازد که پیش از آن پنهان بودهاند. در این میان رهبر باید از قوهی قضاوت خود برای تشخیص انتقادات مناسب و کاربردی از موارد بیفایده استفاده کند و یاری بگیرد.
26) مراقب بوروکراسی بیش از اندازه باشید!
یک رهبر باید بدون مستهلک کردن خود، کارهای بزرگ انجام دهد و سازمان را طوری اداره کند که مدیر و تمامی کارکنان آن به خاطر زندگی کار کنند نه این که به خاطر کار زندگی کنند!
27) به پیروان خود ماهی ندهید!
به جای ماهی دادن به پیروانتان، به آنها ماهیگیری یاد دهید. دلسوزی بیمورد یک رهبر و تلاش او برای انجام تمام وظایف به تنهایی، او را به فروپاشی دچار میکند!
28) رهبری به موقعیتهای سخت محدود نمیشود!
مدیریت و رهبری یک پروژه تنها به حل و فصل چالشهای آن خلاصه نمیشود، بلکه علاوه بر اینها، باید برای آینده و مسیر پیش روی پروژه نیز برنامهریزی کرد. به عبارت دیگر رهبری به لحظه و موقعیتهای سخت محدود نمیشود و برنامههای بلندمدت و آینده را دربرمیگیرد.
29) شکست خوردن امری بدیهیست!
رهبران نباید از بیان و ابراز شکستهای خود بترسند، هر انسانی شکست میخورد و اشتباه میکند، آن چه که اهمیت دارد رفتار و تصمیماتی است که پس از شکست اتخاذ میشود.
30) به ایدههای تازه اهمیت دهید!
هر چقدر هم که تجربه دارید، به ایدههای تازه اجازه بیان، شکوفایی و اجرایی شدن دهید؛ یادتان نرود که آموزههای قبلی شما، راه حل مشکلات گذشته بودند، نه مسائل آینده و پیش روی شرکت!
31) تفاوت رهبر و رئیس!
رئیس نتیجه را میخواهد؛ رهبر به عملکرد اهمیت میدهد!
32) تفاوت رهبر و مدیر
مدیر همه چیز را میداند، رهبر تیم دائما در حال یادگیریست!
33) رهبری و رشد اعضای کل تیم
ابتدا همه موضوع این است که خودتان را رشد بدهید؛ اما بعد از رهبر شدن باید به فکر رشد همه اعضای تیم خود باشید!
34) رهبر خوب
رهبر خوب رهبری است که رهبران بیشتری تربیت کند! نه پیروان بیشتر..!
35) به عمل کار برآید!
رهبری سخنرانی زیبا و افزایش محبوبیت نیست! رهبری بر پایهی نتیجه است. به عمل کار برآید به سخندانی نیست!
36) تفاوت مدیریت و رهبری
مدیر نقاط ضعف را شناسایی میکند؛ رهبر تیم، استعدادها را شناسایی میکند..!
37) رهبری یک پست شغلی نیست!
رهبری یک پست شغلی نیست! رهبری یک شخصیت است!
38) فراگیری دانش
یک رهبر هیچوقت فراگیری دانش را متوقف نمیکند! چون زندگی هیچوقت یاد دادن را به او متوقف نمیکند.!
39) مشکلات راهتان را شفافسازی کنید!
هر تیم و شرکتی خواه ناخواه با مشکلاتی رو به رو میشود، این وظیفه رهبر است که در هر مرحله، قبل از شروع کار مشکلات احتمالی و گرههای سر راه را برای کارمندانش شفافسازی کند تا آنها برای مواجهه با آن آماده باشند.
40) انتظاراتتان را از کارمندان شفافسازی کنید.
هر کارمندی باید بداند که دقیقا وظیفهاش چیست و شرکت شما چه معیاری برای ارزیابی او دارد. این وظیفهی رهبر است که این انتظارات را به طور شفاف برای هر یک از کارمندان بیان کند.
41) از اعضای شرکت برای حل مشکلاتتان نظر بگیرید
همهی شرکتها همیشه با مشکلات و مسائل بسیاری رو به رو هستند. به کارمندانتان اجازه بدهید که در شنیدن مشکلات، ارائه تحلیلهایشان و حل این مشکلات بتوانند دخالت داشته باشند. به آنها بفهمانید که حرفشان ارزش دارد و جزئی مهم از سازمانتان هستند.42) مشکل جدید، راه حل جدید میخواهد!
در این که تجربه از اتفاقات گذشته، کمک حال آینده خواهد بود شکی نیست! اما گیر کردن در گذشته و مرور موفقیتها، هرگز به حل مشکلات زمان حال نمیانجامد!
چنین مشکلی در رهبران این گونه ظاهر میشود که مشکلات حال حاضر شرکت را مطابق با اتفاقات گذشته فرض میکنند و راهکارهای قدیمی را برای حل مشکلات جدیدشان به کار می برند؛ در حالی که آن راهکارها پاسخگوی مشکلات جدید شرکت نیستند.
43) رهبر بودن به معنی «خودتان بودن» است!
رهبر بودن به معنی «خودتان بودن» است؛ همین قدر ساده و همین قدر دشوار..!
44) موفقیت را برای کارمندانتان تعریف کنید!
تعریف شما از موفقیت چیست؟
هدف و چشماندازی که دنبال میکنید چیست؟
کارمندانتان باید از آنها مطلع شوند.
اهداف و چشم اندازهایتان را بر روی یک برگه کاغذ بنویسید و در جایی از شرکت که دیگر کارکنانتان هم بتوانند آن را ببینند و مفهومش را دریابند، قرار دهید!
45) رهبری یعنی حل مسائل!
اگر روزی زیردستان شما، شما را از مشکلات پیش رویتان آگاه نکردند، بدانید که شما دیگر رهبر آنها نیستید! شاید فکر کنند که شما نمیتوانید مشکلاتشان را حل کنید یا تصور کنند که مشکلاتشان برای شما اهمیتی ندارد!
در هر صورت هرکدام از این دو به معنی «پایان رهبری» شما میباشد.
46) چارچوبهایتان را بشناسید
دلسوزترین و مهربانترین رهبر هم که باشید، باید یک سری چارچوبها و محدودیتها را برای خودتان در رفتار با پیروانتان داشته باشید.
این چارچوببندیها نه سنگدلیست و نه غرور، بلکه سپریست برای شما و کارکنانتان در برابر هرج و مرجهای مختلف پیش رویتان.
47) رهبر هستید نه دانای کل!
رهبری به معنی این نیست که شما در هر زمینهای علم کامل دارید. دانستن به اندازهی یک اقیانوس و با عمق یک میلیمتر خطاست!
با این مسئله کنار بیایید و حتی کارمندانتان را از این قضیه مطلع کنید. شما باید بتوانید از تجربههای آنها در کار استفاده کنید.
48) اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یک رهبر از هر دری که بیرون رود؛ تعهد پیروانش هم از همان در بیرون خواهد رفت!!
49) شما مهم هستید
وقتی با مدیری صحبت میکنید میفهمید که چقدر او مهم است. زمانی که با یک رهبر صحبت میکنید، میفهمید چقدر شما مهم هستید!
50) تمامی رهبران کتاب خوانند!
همهی کتابخوانها رهبر نیستند، اما همهی رهبرها کتاب خوان هستند! اگرشک دارید تحقیق کنید!!!